در آتن، تعلیم و تربیت بیشتر هنری بود و بر رشتههای ورزشی، تمرین بدن و موسیقی، برای دادن قدرت و زیبایی، کالکاگاتیا یا اریتمی به فرد و شهر متمرکز بود.
همان فیلسوف افلاطون استدلال می کرد که هر چه بزرگسال بهتر باشد در کودکی بهتر با اسباب بازی کره زمین بازی می کرد. حتي ارسطو بر اصل بازي به عنوان پيشگويي كار آينده تأكيد كرد و اشاره كرد كه بازيهاي كودكان آنها را براي فعاليتهايي آماده مي كند كه كودكان در سنين بلوغ خود بايد انجام دهند.
کوئینتیلیان همچنین اولین مربی در تاریخ بود که تنبیه بدنی را که در مکتب باستان معمول بود حذف کرد و روشهای آموزشی لیبرال را پیشنهاد کرد.
او در کتاب اول بیان میکند که میتوان برای کودکان زیر هفت سال مطالعه حروف را انجام داد «تا ذهن آنها با بهترین اصولی که میتواند برای نوجوانی مفید باشد شکل بگیرد».
لازم است بچه ها را سخت نگیرید و مطالعه به صورت بازی تنظیم شود. در واقع، او نوشت: «گاهی اوقات شما مسابقه میدهید و به این باور میرسید که بیشتر اوقات برنده میشوید، جوایزی که آن سن برای شما عزیز است نیز جذب میکنید».
در این پرسش که در آن زمان مورد بحث قرار گرفت، آیا بهتر است آموزش کودکان را به سرپرستی یک مربی از طریق شهریه خصوصی که در خانههای اشرافی توسط معلمان آموزش داده میشود، سپردیم یا به دستور زبان یک مدرسه دولتی که توسط دانشآموزان پرداخت میشود.
خانواده ها بسیار متفاوت از مفهوم امروزی که در آن دولت است که از طریق ساختارهای عمومی از آموزش شهروندان خود مراقبت می کند کوئینتیلیان با برشمردن مزایایی که از تماس با همسالان و همسالان ناشی می شود، موضعی قاطع به نفع مدرسه دولتی گرفت.
تقلید به این دلیل که یادگیری همراه با دیگران به نفع اجتماعی شدن، مقایسه با همسالان، تقلید، رقابت است که می تواند باعث پیشرفت یادگیری، اعتماد به نفس و آرامش دانش آموزان شود.
حتی معلم با همکاری بیشتر دانش آموزان، در عمل آموزشی خود با انگیزه، متعهدتر و مؤثرتر عمل می کند. بنابراین کوئینتیلیان از زندگی مشترک دفاع کرد، اجتماعی شدن که «یک امر طبیعی نه تنها برای مردان، بلکه برای حیوانات نیز» است.